| |
با این حال اصلی ترین علاقه او،رقص بودووقتی درموردمدرسه رقص درمنهتن اطلاعاتی بدست آورد ، بدون درنگ به آنجا پیوست.این درحالی بود که مادرلوپزدوست نداشت رقص شغل اصلی وی باشد.زمانیکه اصرارمادرش به اینکه بایدقوانین وی رادرزندگیش اجراکند،بالاگرفت ،جنیفررامجبوربه ترک خانه کرد. یک سال ونیم پس ازترک خانه ، توررقص به ژاپن سبب نجات اوازشکست شد.پس ازبازگشت ازژاپن ،برای بازی درسریال رنگ زندگی تست هنرپیشگی داد .سپس درمجموعه های تلویزیونی South Control وSecond Chances و Hotel Malibu ایفای نقش کرد وبازی درفیلم خانواده من "My Family, Mi Familia" ازاویک ستاره ساخت. درسال 1997 به اولین موفقیت بزرگ خود به خاطربازی درنقش سلنا ودریافت جایزه Golden Globe رسید.پس ازآن بابازی درفیلم های خون وشراب وخارج ازمحدوده به کارگردانی استیون اسپیلبرگ درجایگاه هنرپیشه های مطرح ومشهورقرارگرفت. لوپزاولین CD موسیقی POP رادراول جون سال 1999 منتشرکرد.این آلبوم به زبان لاتین بود وبه خاطرآهنگ “If You Had My Love” باموفقیت بی نظیری روبرو شدواورادرردیف خواننده مشهوری چون ریکی مارتین قرارداد.درسال 2000 به دلیل موفقیتش دردومین آهنگ ، به نام “Waiting for Tonight” کاندیدای جایزه برای بهترین رقص شدولی موفق به اخذآن نگردید. شمارآلبومهای به فروش رفته وی درسراسرجهان 35 میلیون می باشد. وی دارای خط تولیدعطرولباس به نام J-Lo که یکی ازنام های مستعاراواست ، می باشد. ازدیگرنام های مستعارش La Guitarra است که به خاطرشباهت فیزیک بدن اوبه گیتار، به وی اطلاق می شود. لوپزسه بارازدواج کرده است.آخرین ازدواج وی دردوم جولای سال 2004 با خواننده وبازیگر معروف مارک آنتونی می باشد |
" hspace=0 src="http://i1.tinypic.com/mw46fq.gif" align=baseline border=0>
امشب می خوام از ته دل داد بزنم
اسمتو فر یاد بزنم
می خوام برم تا دور دورا داد بزنم
بهت بگم دوستت دارم
کا شکی می شد فقط یه بار
فقط یه بار جو نه ی عشقمو پر پر نکنی
کا شکی می شد فقط یه بار
فقط یه بار نری و تنهام نزاری
می خوام برم تا دور دورا داد بزنم
بهت بگم دوستت دارم
سر میزارم به کوه و دشت
تا تو رو پیدا بکنم
قا صدک عشقمو باز
ز عشقت همراه بکنم
اگه بشی بهار من
ناز دل و صفای من
نور عشق و امید من
قلبمو می دم ببری
همراه اون دلت کنی
عا شق و ویرونش کنی
می خوام برم از ته دل داد بزنم
اسمتو فر یاد بزنم نزاری
می خوام برم از ته دل ساز بزنم
اسمتو فر یاد بزنم
می خوام برم تا دور دورا داد برنم
بهت بگم دوستت دارم
اگر دروغ رنگ داشت هر روز، شاید ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه میبست و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر عشق ، ارتفاع داشت من زمین را در زیر پای خود داشتم
و تو هیچگاه عزم صعود نمیکردی آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر میگرفتی
اگر خداوند یک آرزوی انسان را برآورده میکرد
من بیگمان
دوباره دیدن تو را آرزو میکردم
و تو نیز
هرگز ندیدن من را
آنگاه نمیدانم
براستی خداوند کدامیک را میپذیرفت؟